خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقاشی دیواری
[اسم]
fresco
/ˈfreskoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقاشی دیواری
فرسکو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقاشی دیواری
فرسک
فرسکو
1.The ceiling is richly decorated in marble and fresco.
1. سقف بسیار زیبا با مرمر و سبک فرسکو تزئین شده است.
2.The church is famous for its frescoes.
2. کلیسا به خاطر نقاشی های دیواری اش مشهور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
frequently
frequent flyer
frequent
frequency
freon
fresh
fresh air
fresh out of something
fresh produce
fresh scent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان