Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حاشیه
2 . موی چتری
[اسم]
fringe
/frɪnʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حاشیه
لبه، کناره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاشیه
a fringe around the edge of a tablecloth
حاشیهای دور لبه رومیزی
the southern fringe of the city
حاشیه جنوبی شهر
2
موی چتری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موی چتری
مترادف و متضاد
bang
تصاویر
کلمات نزدیک
frilly
frills
frill
frigidity
frigid
fringe benefit
fringe medicine
fringe theatre
fringed
frisbee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان