Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آشفته
[صفت]
garbled
/ˈɡɑːrbld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more garbled]
[حالت عالی: most garbled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آشفته
درهم
مترادف و متضاد
confused
1.He gave a garbled account of what had happened.
1. او توضیحی درهم از اتفاقی که افتاد داد.
2.There was a garbled message from her on my voicemail.
2. پیغامی آشفته از او در صندوق پیام های صوتی من ضبط شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
garble
garbed
garbanzo
garbage truck
garbage time
garboard
garboard plank
garboard strake
garboil
garbology
کلمات نزدیک
garbed
garbanzo
garbage truck
garbage man
garbage dump
garcia
garden
garden center
garden gnome
garden of eden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان