خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنچر کردن
[عبارت]
get a blowout
/gɛt ə ˈbloʊˌaʊt/
1
پنچر کردن
پنچر شدن (لاستیک)
informal
1.Last night, I got another blowout.
1. دیشب، دوباره (لاستیک) پنچر کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get
gesture
gesticulation
gesticulate
gestation
get a break
get a chance
get a charley horse
get a clue
get a cold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان