خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بز
[اسم]
goat
/ɡoʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بز
1.a mountain goat
1. بز کوهی
2.goat’s cheese
2. پنیر بز
تصاویر
کلمات نزدیک
goaltender
goalpost
goalless
goalkeeper
goalie
goat's thorn
goatee
gobble
gobbledegook
goblet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان