خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کسب کردن
2 . چندشآور
3 . ناخالص
4 . قبیح
5 . چاق و زشت
[فعل]
to gross
/groʊs/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: grossed]
[گذشته: grossed]
[گذشته کامل: grossed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کسب کردن
درآمد داشتن، بدست آوردن (پول)
مترادف و متضاد
earn
1.He grosses over a million dollars a month.
1. او در ماه بیش از 1 میلیون دلار درآمد دارد.
2.The film went on to gross $8 million.
2. آن فیلم 8 میلیون دلار کسب کرد (فروخت).
[صفت]
gross
/groʊs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: grosser]
[حالت عالی: grossest]
2
چندشآور
تهوعآور، بسیار بد
informal
مترادف و متضاد
disgusting
1.That food smells gross!
1. آن غذا بوی تهوعآوری میدهد!
3
ناخالص
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناخالص
gross profit
سود ناخالص
4
قبیح
نابهنجار، شنیع
gross behavior
رفتار شنیع
5
چاق و زشت
خپل و بدریخت
disapproving
تصاویر
کلمات نزدیک
grope
groovy
groove
groomsman
grooming
gross domestic product
gross margin
gross misconduct
gross national product
gross negligence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان