[اسم]

groove

/gruv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شیار

معادل ها در دیکشنری فارسی: زهوار شیار
مترادف و متضاد furrow
a groove on the surface of the rock
شیاری روی سطح آن سنگ

2 عادت کار روزمره، راه و رسم همیشگی

مترادف و متضاد routine rut
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان