خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرخر کردن (سگ)
2 . با خشم صحبت کردن
3 . خرخر (سگ)
[فعل]
to growl
/graʊl/
فعل ناگذر
[گذشته: growled]
[گذشته: growled]
[گذشته کامل: growled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خرخر کردن (سگ)
دندان نشان دادن
1.The dog growled at the stranger.
1. آن سگ به آن غریبه خرخر کرد.
2
با خشم صحبت کردن
با پرخاش گفتن
1.‘Who are you?’ he growled at the stranger.
1. او با خشم به (فرد) غریبه گفت: «تو کی هستی؟»
[اسم]
growl
/graʊl/
قابل شمارش
3
خرخر (سگ)
1.The dog gave a low growl.
1. آن سگ خرخر بمی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
growing pains
growing
grower
growbag
grow up
grown
grown-up
growth
growth industry
groyne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان