خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کینه
[اسم]
grudge
/grʌʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کینه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدرکشتگی
عداوت
غرض
کینه
کین
مترادف و متضاد
grievance
1.I've never been one to hold a grudge.
1. من هرگز فردی نبودهام که کینه کنم [من هرگز کینه نکردهام].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
grubstake
grubby
grubbing hoe
grubbiness
grubbily
grudging
grudgingly
gruel
grueling
gruesome
کلمات نزدیک
grubby
grubber
grub
groyne
growth industry
grudging
grudging approval
grudgingly
grueling
grueling schedule
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان