خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گورو (هندوییسم)
2 . کارشناس
[اسم]
guru
/ˈguˌru/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گورو (هندوییسم)
آموزگار و راهنمای مذهبی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مرشد
1.His guru instructed him to set off on a pilgrimage.
1. آموزگار مذهبیاش به او امر کرد که عازم سفری زیارتی شود [به سفری زیارتی برود].
2
کارشناس
متخصص، استاد
مترادف و متضاد
expert
a fashion guru
متخصص مد
a management guru
کارشناس مدیریت
تصاویر
کلمات نزدیک
gurn
gurgle
gurdwara
guppy
gunwale
gush
gushing
gusset
gust
gust of wind
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان