خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جرات
[اسم]
guts
/gʌts/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جرات
شجاعت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جربزه
جگر
خایه
دل
دل و جرئت
informal
1.It took guts to stand up and tell the boss how she felt.
1. در مقابل رییس ایستادن و احساسش را بیان کردن، جرات می خواست.
تصاویر
کلمات نزدیک
gutless
gutierrez
gut reaction
gut
gusty
gutsy
gutted
gutter
gutter press
guttering
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان