خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خطر
[اسم]
hazard
/ˈhæzərd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خطر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خطر
ناامنی
مخاطره
مترادف و متضاد
danger
1.a fire hazard
1. خطر آتشسوزی
2.Ice is a hazard for drivers.
2. یخ خطری برای رانندگان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
haywire
haystack
hayloft
hayfever
hayes
hazard lights
hazardous
haze
hazel
hazelnut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان