خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تسلط
[اسم]
hegemony
/hiˈʤɛməni/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تسلط
چیرگی، رهبری، برتری، تفوق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سلطه
مترادف و متضاد
dominance
leadership
supremacy
1.Britain’s hegemony over its colonies
1. تسلط بریتانیا بر مستعمراتش
تصاویر
کلمات نزدیک
hefty
heel!
heel
heehaw
heedless
hegira
heidegger
heidi
heifer
height
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان