خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستیار
[اسم]
helper
/ˈhel.pər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستیار
کمک کننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستیار
ولی
نوکر
1.would you be my helper?
1. دستیار من میشوی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
help out
help oneself
help desk
help charity
help
helpful
helpfully
helpfulness
helping
helpless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان