خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . [ضمیر انعکاسی سوم شخص مونث]
[ضمیر]
herself
/hərˈself/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
[ضمیر انعکاسی سوم شخص مونث]
خودش، به خودش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خودش
1.She fell and hurt herself.
1. افتاد و به خودش صدمه [آسیب] زد.
2.She herself told me the news.
2. او، خودش، به من آن خبر را گفت.
3.She kept telling herself that nothing was wrong.
3. او همینطور به خودش می گفت که هیچ اتفاق بدی نیفتاده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hers
herringbone
herring gull
herring
herrera
hertz
hesitant
hesitate
hesitation
het up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان