خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مردد
[صفت]
hesitant
/ˈhezɪtənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more hesitant]
[حالت عالی: most hesitant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مردد
دودل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دودل
مردد
1.She's hesitant about signing the contract.
1. او درباره امضا کردن قرارداد دودل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hertz
herself
hers
herringbone
herring gull
hesitate
hesitation
het up
heterodox
heterogeneous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان