خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاریخی
[صفت]
historical
/hɪˈstɔːr.ɪ.kəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more historical]
[حالت عالی: most historical]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاریخی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاریخی
مترادف و متضاد
ancient
documented
past
recorded
contemporary
legendary
1.Many important historical documents were destroyed when the library was bombed.
1. بسیاری از اسناد مهم تاریخی زمانی که کتابخانه بمباران شد، نابود شدند.
2.She specializes in historical novels set in eighteenth-century England.
2. او در رمانهای تاریخی که در انگلستان قرن هجدهم واقع شدهاند، تخصص دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
historic event
historic
historian
histology
histogram
historical movie
historically
historicism
history
histrionic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان