1 . رنگ
[اسم]

hue

/hju/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رنگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: رنگ
  • 1.The hue of the room gave it a warm feeling.
    1. رنگ اتاق به اتاق حس گرمی می داد.
  • 2.The hue of the sunset was beautiful.
    2. رنگ غروب خورشید زیبا بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان