خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقلید
2 . (هر چیز) جعلی
[اسم]
imitation
/ˌɪmɪˈteɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تقلید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ادا
تقلید
1.A child learns to talk by imitation.
1. یک کودک با تقلید، صحبت کردن یاد میگیرد.
2
(هر چیز) جعلی
تقلبی، مصنوعی
1.It’s not a real diamond, it’s only an imitation.
1. این الماس واقعی نیست، فقط یک جعلی است.
imitation leather
چرم مصنوعی
تصاویر
کلمات نزدیک
imitate
imf
imbue
imbroglio
imbibe
imitative
imitator
immaculate
immaculately
immaterial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان