Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مقاومت (در برابر بیماری)
[اسم]
immunity
/ɪmˈjunəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مقاومت (در برابر بیماری)
ایمنی (در برابر بیماری)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مصونیت
1.You can build up your natural immunity to viruses.
1. میتوانی مقاومت طبیعی خود در برابر ویروسها را تقویت کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
immune system
immune
immovable
immortalize
immortality
immunization
immunize
immunologist
immunology
immutable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان