1 . تحمیلی
[صفت]

imposed

/ɪmpˈoʊzd/
قابل مقایسه

1 تحمیلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تحمیلی
تصاویر
  •  تصویر imposed - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان