خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ممکن نبودن
[اسم]
impossibility
/ɪmpˌɑːsəbˈɪlɪɾi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ممکن نبودن
عدم امکان، نشدنیبودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خیال محال
تصاویر
کلمات نزدیک
imposition
imposing
imposed
impose
importune
impossible
impossibly
impostor
imposture
impotence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان