Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . زندانی
[صفت]
imprisoned
/ɪmpɹˈɪzənd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زندانی
زندانیشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زندانی
محبوس
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
imprison
imprinting
imprint
imprimatura
imprimatur
imprisonment
improbability
improbable
improbableness
improbably
کلمات نزدیک
imprison
imprint
impressively
impressive accomplishment
impressive
imprisonment
improbable
impromptu
improper
improperly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان