خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهبود
[اسم]
improvement
/ɪmˈpruːv.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهبود
پیشرفت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصلاح
افاقه
بهبود
بهسازی
مترادف و متضاد
advance
development
upgrade
deterioration
1.The economy has shown significant improvement over the past 9 months.
1. اقتصاد در نه ماه گذشته بهبود قابلتوجهی نشان دادهاست.
2.We are seeing significant improvements in test scores.
2. ما ناظر بهبودهای چشمگیری در نمرات امتحان هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
improved
improve on
improve
impropriety
improperly
improvisation
improvise
improvised
imprudence
imprudent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان