خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیحرکتی
[اسم]
inaction
/ɪnˈækʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیحرکتی
سستی، بیعملی
disapproving
مترادف و متضاد
inactivity
passivity
action
1.The police were accused of inaction in the face of a possible attack.
1. پلیس در مواجه با حملهای محتمل متهم به بیعملی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
inaccurately
inaccurate
inaccuracy
inaccessible
inability
inactive
inactivity
inadequacy
inadequate
inadequately
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان