خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زحمتآور
[صفت]
inconvenient
/ɪn.kənˈviːn.jənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inconvenient]
[حالت عالی: most inconvenient]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زحمتآور
بیموقع، نامناسب
مترادف و متضاد
convenient
1.I'm sorry, I seem to have called at an inconvenient time.
1. متأسفم، به نظر بیموقع تماس گرفتهام [متأسفم، به نظر در زمان نامناسبی تماس گرفتم].
inconvenient measures
اقدامات زحمتآور [دشوار]
تصاویر
کلمات نزدیک
inconvenience
incontrovertible
incontinent
incontinence
inconstant
incorporate
incorporated
incorporation
incorporeal
incorrect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان