خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خلاق
[صفت]
innovative
/ˈɪnəˌveɪtɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more innovative]
[حالت عالی: most innovative]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خلاق
مبتکرانه، خلاقانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابتکاری
ابداعی
خلاق
نوآور
مبتکر
approving
مترادف و متضاد
innovatory
new
original
unusual
old
ordinary
1.Everyone in our office praised the boss for his innovative suggestions.
1. همه در اداره ما، رئیس را برای پیشنهادات مبتکرانهاش تحسین میکردند.
2.Nicole decided to alter her approach and become more innovative.
2. "نیکول" تصمیم گرفت که رویکردش را تغییر دهد و خلاقتر شود.
3.The innovative ads for the computers won many new customers.
3. تبلیغات جدید برای کامپیوتر، مشتریهای جدید زیادی به دست آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
innovation
innovate
innocuous
innocently
innocent
innovator
innuendo
innumerable
inoculate
inoculation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان