خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیمزه
2 . ملالتبار
[صفت]
insipid
/ɪnˈsɪpɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more insipid]
[حالت عالی: most insipid]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیمزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدمزه
بیمزه
disapproving
مترادف و متضاد
flavourless
tasteless
unflavoured
a cup of insipid coffee
فنجانی قهوه بیمزه
2
ملالتبار
کسلکننده، خستهکننده
disapproving
مترادف و متضاد
boring
dull
1.After an hour of insipid conversation, I left.
1. بعد از یک ساعت مکالمه خستهکننده، من رفتم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
insignificant
insightful
inside-out
inside
inset
inspection and repair
inspiration
inspire
inspiring
inspirit
کلمات نزدیک
insinuation
insinuate
insincerity
insincerely
insincere
insist
insistence
insistent
insistently
insolence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان