خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیادب
[صفت]
insolent
/ˈɪnsələnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more insolent]
[حالت عالی: most insolent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیادب
جسور، گستاخانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وقیح
مترادف و متضاد
arrogant
impertinent
rude
polite
1.the girl had been continually insolent.
1. آن دختر، پیوسته بیادب بوده است.
2.the insolent tone of his voice
2. لحن گستاخانه صدای او
تصاویر
کلمات نزدیک
insolence
insistently
insistent
insistence
insist
insoluble
insolvency
insolvent
insomnia
insomniac
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان