خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هیئت بازرسان
[اسم]
inspectorate
/ɪnspˈɛktɚɹˌeɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هیئت بازرسان
اداره بازرسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اداره بازرسی
تصاویر
کلمات نزدیک
inspector general
inspector
inspection
inspect
insouciant
inspiration
inspirational
inspire
inspired
inspiring
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان