1 . الهام
[اسم]

inspiration

/ˌɪnspəˈreɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 الهام الهام بخشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: الهام وحی الهام‌بخشی
مترادف و متضاد muse
  • 1.Both poets drew their inspiration from the countryside.
    1. هر دو شاعر الهامات خود را از (فضای) روستا می‌گرفتند.
  • 2.Dreams can be a rich source of inspiration for an artist.
    2. رویاها می‌توانند منشا غنی از الهامات برای یک هنرمند باشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان