خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابزارگرایی
[اسم]
instrumentalism
/ˌɪnstɹəmˈɛntəlˌɪzəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ابزارگرایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابزارگرایی
تصاویر
کلمات نزدیک
instrumental music
instrumental
instrument panel
instrument
instructor
instrumentation
insubordinate
insubordination
insubstantial
insufferable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان