Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بیکلام
2 . مؤثر
3 . ابزاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
instrumental
/ˌɪnstrəˈmentl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیکلام
instrumental music
موسیقی بیکلام
the instrumental version of a song
نسخه بیکلام یک ترانه
2
مؤثر
سودمند، تأثیرگذار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارساز
instrumental in something/in doing something
مؤثر در چیزی/انجام کاری
She was instrumental in getting him the job.
او در گرفتن آن کار برای او، مؤثر بود.
3
ابزاری
وابسته به ابزار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابزاری
تصاویر
کلمات نزدیک
instrument panel
instrument
instructor
instructive
instructional
instrumental music
instrumentalism
instrumentation
insubordinate
insubordination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان