Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مربی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
instructor
/ɪnˈstrʌk.tər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مربی
مدرس دانشگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آموزگار
معلم
مربی
مدرس
مترادف و متضاد
schoolteacher
teacher
trainer
pupil
1.a driving instructor
1. مربی رانندگی
2.aerobics instructor
2. مربی ایروبیک
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
instruct
institution
instinctively
instep
instead
instrument
instrumentalist
insubstantial
insufficient
insufficiently
کلمات نزدیک
instructive
instructional
instruction manual
instruction
instruct
instrument
instrument panel
instrumental
instrumental music
instrumentalism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان