خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوتهفکری
2 . انزوا
[اسم]
insularity
/ˌɪnsəˈlɛrɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوتهفکری
تنگنظری
disapproving
مترادف و متضاد
narrow-mindedness
1.His insularity on religion shocked me.
1. کوتهفکری او درباره دین، مرا متعجب کرد.
2
انزوا
مترادف و متضاد
isolation
1.My insularity is leading me toward depression.
1. انزوای من دارد مرا به سوی افسردگی سوق میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
insular
insufficiently
insufficient
insufferable
insubstantial
insulate
insulated
insulating
insulation
insulator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان