خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کرم رودهای
[اسم]
intestinal worm
/ɪntˈɛstɪnəl wˈɜːm/
قابل شمارش
1
کرم رودهای
کرم روده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرم روده
تصاویر
کلمات نزدیک
intestinal
intestate
interweave
interviewer
interviewee
intestine
intestines
intifada
intimacy
intimate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان