خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترساندن
[فعل]
to intimidate
/ɪnˈtɪmɪdeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: intimidated]
[گذشته: intimidated]
[گذشته کامل: intimidated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ترساندن
مرعوب کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مرعوب کردن
متوحش ساختن
1.He's trying to intimidate you. If you ignore him, hopefully he'll stop.
1. او دارد سعی می کند تو را بترساند. اگر به او بی توجهی کنی انشاءالله دست بر می دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
intimate
intimacy
intestine
intestinal
interviewer
intimidating
intimidation
intolerable
intolerant
intoxicant
کلمات نزدیک
intimation
intimately
intimate
intimacy
intifada
intimidated
intimidating
intimidation
into
into the open
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان