خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متعصب
[صفت]
intolerant
/ɪnˈtɑlərənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intolerant]
[حالت عالی: most intolerant]
1
متعصب
کوته فکر، بی گذشت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنگنظر
مترادف و متضاد
bigoted
narrow-minded
1.Sophia was intolerant in religious matters.
1. "سوفیا" در مسائل مذهبی متعصب بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
intolerance
intolerably
intolerable
into the open
into
intonation
intone
intoxicant
intoxicated
intoxicating
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان