خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (سریع) نوشتن
[فعل]
to jot down
/ʤɑt daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: jotted down]
[گذشته: jotted down]
[گذشته کامل: jotted down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(سریع) نوشتن
(سریع) یادداشت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یادداشت کردن
نوشتن
1.I carry a notebook so that I can jot down any ideas.
1. من یک دفترچه همراهم دارم تا بتوانم هر ایدهای (که به ذهنم رسید) یادداشت کنم.
2.I'll just jot down the address for you.
2. الان سریع آدرس را برایت مینویسم.
تصاویر
کلمات نزدیک
jot
jostle
joss stick
joshua
josh
jotter
jottings
joule
journal
journalism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان