خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مردن
[جمله]
kick the bucket
/kɪk ðə ˈbʌkət/
1
مردن
غزل خداحافظی را خواندن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سقط شدن
1.I wanna see the world before I kick the bucket.
1. من می خواهم قبل از اینکه بمیرم دنیا را ببینم.
تصاویر
کلمات نزدیک
kick start
kick out
kick off
kick in
kick
kick up
kick up a fuss
kick up one's heels
kick-boxing
kick-off
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان