خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بچه گربه
[اسم]
kitten
/ˈkɪtn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بچه گربه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشی
بچه گربه
مترادف و متضاد
young cat
1.Kittens drink their mother's milk.
1. بچه گربهها شیر مادرشان را میخورند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kitsch
kith and kin
kite surfing
kite
kitchenette
kitten heels
kittiwake
kitty
kiwi
kiwi fruit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان