خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ملاقه
2 . غذا کشیدن (با ملاقه)
[اسم]
ladle
/ˈleɪ.dəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ملاقه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبگردان
چمچه
ملاقه
کفچه
1.She dipped the ladle into the soup.
1. او ملاقه را درون سوپ کرد [ملاقه را در سوپ فرو کرد].
[فعل]
to ladle
/ˈleɪ.dəl/
فعل گذرا
[گذشته: ladled]
[گذشته: ladled]
[گذشته کامل: ladled]
صرف فعل
2
غذا کشیدن (با ملاقه)
1.Ladle the soup.
1. سوپ را با ملاقه بکشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
ladies’ man
ladies' room
ladies and gentlemen!
laden
laddie
lady
lady-in-waiting
ladybird
ladybug
ladykiller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان