خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باند
2 . کورهراه
3 . خیابان
4 . لاین (دو و میدانی، شنا و ...)
5 . لِین (نام خانوادگی)
[اسم]
lane
/leɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باند
مسیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مسیر
1.He’ll be running in lane 2.
1. او در مسیر (شماره) 2 خواهد دوید.
to change lanes
باند عوض کردن
That idiot changed lanes without signalling.
آن احمق بدون راهنما زدن باند عوض کرد.
the inside/middle/outside lane
باند کندرو/وسط/سرعت
Use the outside lane for overtaking only.
از باند سرعت فقط برای سبقت گرفتن استفاده کنید.
three-lane motorway/highway/road
بزرگراه/بزرگراه/خیابان سهبانده
the fast/slow lane
باند سرعت/کندرو
Cars in the fast lane were travelling at over 80 miles an hour.
اتومبیلها در باند سرعت داشتند با سرعت بیش از 80 مایل در ساعت سفر میکردند.
a bike lane
مسیر دوچرخه
A bike lane expansion project is going on here.
یک پروژه توسعه مسیر دوچرخه اینجا در حال انجام است.
2
کورهراه
1.the murder had happened in a quiet lane.
1. قتل در یک کوره راه ساکت رخ داده بود.
country lane
کورهراه روستایی
He drives too fast along those narrow, country lanes.
او در آن کورهراههای باریک روستایی زیادی سریع میراند.
3
خیابان
کوچه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوی
کوچه
1.He passed through a network of alleys and back lanes.
1. او از شبکهای از کوچهها و خیابانهای پشتی گذشت.
2.The Hilton Hotel is in Park Lane.
2. هتل هیلتون در خیابان "پارک" است.
4
لاین (دو و میدانی، شنا و ...)
1.How many lanes are in track and field?
1. در ورزش دو و میدانی چند لاین وجود دارد؟
2.There is a 20-lane bowling alley in this neighborhood.
2. یک سالن بولینگ بیست لاینی در این محله وجود دارد.
5
لِین (نام خانوادگی)
(Lane)
تصاویر
کلمات نزدیک
landward
landslide
landscaping
landscaper
landscape gardener
langouste
langoustine
language
language barrier
language laboratory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان