خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعیین تکلیف کردن
[عبارت]
lay down the law
/leɪ daʊn ðə lɔ/
1
تعیین تکلیف کردن
قانون صادر کردن
1.My dad started laying down the law about what time I should come home.
1. پدرم شروع کرد به تعیین تکلیف کردن درباره ساعتی که باید به خانه برگردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
lay down
lay away money
lay a finger on
lay
laxative
lay foundations
lay off
lay on
lay out
lay scratch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان