خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به کسی کمک کردن
[جمله]
lend someone a hand
/lɛnd ˈsʌmˌwʌn ə hænd/
1
به کسی کمک کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یاری رساندن
یاری کردن
یاری کردن
کمک کردن
informal
مترادف و متضاد
help
1.I gave my friend a hand moving into his new apartment.
1. من به دوستم کمک کردم به آپارتمان جدیدش اسبابکشی کند.
2.Would you lend me a hand carrying these boxes?
2. به من کمک میکنی این جعبهها را بلند کنم؟
تصاویر
کلمات نزدیک
lend one's ear
lend
lena
lemur
lemony
lender
lending
length
lengthen
lengthways
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان