خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرص (نان)
[اسم]
loaf
/loʊf/
قابل شمارش
[جمع: loaves]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قرص (نان)
تکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قرص
1.Ask the baker to slice the loaf for you.
1. از نانوا بخواه تا قرص (نان) را برایت برش کند.
a loaf of bread
یک قرص نان
I bought five loaves of bread.
من پنج قرص نان خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
loads
loading
loaded question
loaded for bear
loaded
loafer
loam
loamy
loan
loan shark
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان