خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیزار بودن
[فعل]
to loathe
/loʊð/
فعل گذرا
[گذشته: loathed]
[گذشته: loathed]
[گذشته کامل: loathed]
صرف فعل
1
بیزار بودن
نفرت داشتن، متنفر بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیزار بودن
تنفر داشتن
متنفر بودن
مترادف و متضاد
detest
hate
love
1.I loathe modern art.
1. من از هنر معاصر بیزارم.
2.They loathe each other.
2. آنها از همدیگر متنفر بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
loath
loanword
loan shark
loan
loamy
loathing
loathsome
lob
lobby
lobby correspondent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان