1 . مراقبت 2 . دیدبان
[اسم]

lookout

/ˈlʊˌkaʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مراقبت مواظبت، دیدبانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیدبانی
مترادف و متضاد observation post
a fortified lookout tower
یک برج مراقبت [برج دیدبانی] مستحکم

2 دیدبان نگهبان

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیدبان دیده‌ور
مترادف و متضاد guard watchman
  • 1.One of the men stood at the door to act as a lookout.
    1. یکی از مردها دم در ایستاد تا به‌عنوان دیده‌بان عمل کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان