[صفت]

loony

/ˈluni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: loonier] [حالت عالی: looniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیوانه‌وار احمقانه

informal
  • 1.He does have some pretty loony ideas.
    1. او واقعاً ایده‌های نسبتاً دیوانه‌واری دارد.

2 دیوانه

informal
مترادف و متضاد crazy
  • 1.Her brother’s a complete loony.
    1. برادر او یک دیوانه تمام‌عیار است.
[اسم]

loony

/ˈluni/
قابل شمارش

3 آدم احمق آدم دیوانه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان