خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (نیرو، هزینه و ...) کم کردن
[عبارت]
make cutbacks
/meɪk ˈkʌtˌbæks/
1
(نیرو، هزینه و ...) کم کردن
1.A fall in donations has forced the charity to make cutbacks.
1. کاهش میزان اهدای پول موسسه خیریه را مجبور به تقلیل (نیرو و هزینه و...) کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
make conversation
make comments
make clear
make chin music
make certain
make dinner
make excuse
make eye contact
make fish eyes at someone
make for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان